Hamed
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کنHamed
خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کنلعنت به بغض!
قبل
از اینکه به کسی بگی دوستت دارم،
خوب فکراتو بکن،
شاید چراغی در دلش روشن کنی،
که خاموش کردنش به خاموش شدن او بیانجامد…
لبخند بد نیست؛
خنده خوبه؛
قهقهه عالیه؛
حتی گریه هم خوبه و آرومت می کنه؛
اما . . . .
لعنت به بغض!
دیگر به حالت غریزه در آمده که هر شب لب
پنجره بشینم و پشت پنجره خیره بمانم
بعد چشم هایم را ببندم و تا ده بشمارم
و خیال کنم.. ده که شد.. کنارمــی
چشم هایم را باز میکنم
نیستی
دوباره و دوباره تا ده میشمارم
و تو
میدانم بالاخره یکبار که ده شود
تو کنارم خواهی بود
حلول ماه ربیع الاول مبارک
تو را به مناسبتهای عزیز این ماه گرامی قسم می‌دهیم؛
این ماه را بر تمام شیعیان جهان، مبارک و پر خیر و برکت قرار بده،
و در ظهور ارباب و مولای ما؛ امام زمان(عج) تعجیل بفرما،
و به ما توفیق بهره بردن از فضایل این ماه عنایت فرما،
و تمام مریضها را به حرمت این ماه شفا بده،
و مشکلات و گرفتاری تمام شیعیان را برطرف بفرما.
آمین ربّ العالمین
….
...
با تمام وجود از همه تون التماس دعا دارم
التماس دعا دارم که بتونم خاطره ی سخت زندگیمو فراموش کنم
فقط همین برام کافیه
حامد
یک روز دلت برای من تنگ خواهد شد ...
چه قدر سخته دلت بخواد سرت رو باز به دیواری تکیه بدی که یه بار زیر آوار خیانتش همه وجودت له شده
در باغ دلم جوانه ای باید و نیست
شوق
غزل ، ترانه ای باید و نیست
خواهم
که تو را ببینم اما چه کنم
دیدار
تو را بهانه ای باید و نیست
این روزها ، تلخم
تلخ می‌‌نویسم
تلخ فکر میکنم
این روزها
دست برداشته‌ام از توجهِ بی وقفه به حضور آدم ها
پرهیز میکنم از ثبتِ وجود‌هایی که ماندگاری ندارند
این روزها ، تلخ تر از همیشه
از همه ی آدمها بریده ام
یک روز دلت برای من تنگ
خواهد شد ...
برای دوستت دارم هایی که گفتم
و تو سکوت کردی ...
تنگ خواهد شد ...
برای صادقیم ...
برای عاشقیم ...
برای شعر
هایی که برای تو گفتم ...
تنگ خواهد شد...
نه ...
من قصد رفتن و بریدن ندارم ...
اما چندیست که بی تو آرزوی مرگ دارم ...
کسی چه میداند ؟
شاید یک شب چشمانم را بستم ...
و تا ابد در رویا ماندم ...
چه قدر آلودست این هوا
آدم هـا می آینـد
زنـدگی می کننـد
می میـرنـد و می رونـد
امـا فـاجعـه ی زنـدگی ِ تــو
آن هـنگـام آغـاز می شـود کـه
آدمی می رود
امــا نـمی میـرد!
مـی مـــانــد
و نبـودنـش در بـودن ِ تـو
چنـان تـه نـشیـن می شـود
کـه تـــو می میـری
در حالـی کـه زنــده ای ...
چه
قدر آلودست این هوا. بایدم تعطیل اعلام میشد.
ولی ای خدای من،
آلودگی آدمها هم از حد گذشته،
چرا دنیا رو چند روز تعطیل نمیکنی؟!
خیلی ها رفتند...
خیلی ها بر نگشتند...
و خیلی ها هنوز دلتنگ خیلی های دیگرند
من اما ربطی به هیچکدامشان ندارم
چمدان کوچکی دارم که خیلی بزرگ است
وقتی آدم عکس
دو نفره ای ندارد...