Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

زمستون


زمستون تن عریون باغچه چون بیابون
درختا با پاهای برهنه زیر بارون
نمیدونی تو که عاشق نبودی
چه سخته مرگ گل برای گلدون
گل و گلدون چه شبها نشستن بی بهانه
واسه هم قصه گفتن عاشقانه
چه تلخه چه تلخه باید تنها بمونه قلب گلدون
مثل من که بی تو نشستم زیر بارون زمستون
زمستون برای تو قشنگه پشت شیشه
بهار زمستونها برای تو همیشه
تو مثل من زمستونی نداری
که باشه لحظه چشن انتظاری
گلدون خالی ندیدی نشسته زیر بارون
گلهای کاغذی داری تو گلدون
تو عاشق نبودی ببینی تلخ روزای جدایی
چه سخته چه سخته بشینم بی تو با چشمای گریون
بشینم بی تو با چشمای گریون
بشینم بی تو با چشمای گریون


آدمای دلتنگ


آدمای دلتنگ ؛

وقتایی که خیلی بهشون خوش میگذره و میخندن ،

یهو سرشون رو برمیگردونن اونوری …

یکم ثابت میشن
یواش یواش چشماشون پر اشک میشه

ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ


ﺑﻌﻀــــﯽ ﻭﻗــﺖ ﻫــﺎ ﺑﺎﯾﺪ ﺍﯾﻨﻮ ﺑـــــــــﻪ ﺯﻭﻭﻭﺭ
ﺑﮑﻨـــﯽ ﺗﻮ ﻣﻐﺰﺕ ﮐــﻪ ﺍﮔـــﻪ ﺩﻭﺳﺘـــﺖ ﺩﺍﺷــﺖ ،
ﺍﻭﻧـــﻢ ﺍﻻﻥ ﻣــﺚِ ﺗــﻮ ﺧــﻮﺍﺏ ﻧـﺪﺍﺷــﺖ !!
ﺍﻣــــﺎ
ﺍﻭﻥ ﺭﺍﺣـــﺖ ﺧــﻮﺍﺑﯿــﺪﻩ ﻭ ﺗـــﻮ ،
ﺗﻮﯼِ ﺳﮑــﻮﺕ
ﺑﯿــﺪﺍﺭﯼ ﻣﯿﮑﺸــــﯽ !
ﺑﻪ ﺧــﺎﻃﺮﻩ ﻫــﺎﺕ ﻓﮑــﺮ
ﻣﯿﮑﻨـــــﯽ
ﻭ ﻧﻤﯿﺘـــﻮﻧﯽ ﺑﺎﺯﻫــــﻢ ﺑﺎ ﺑﺪﯼ ﻫــﺎﯾﯽ
ﮐﻪ ﮐﺮﺩﻩ "ﺑﺪﺗﺮﯾﻦ " ﺑﻨﺎﻣﯿـــﺶ ...





ﻣـﺎ ﮐـﻪ ﻧﺪﯾﺪﯾــﻢ ,

ﻭﻟـﯽ ﻣﯿﮕـﻦ ﺧﯿـﻠﯽ ﺣـﺎﻝ ﻣﯿـﺪﻩ

ﯾﮑـﯽ ﻭﺍﻗﻌـﺎ از تهِ دلش

همینجوری که هستی ﺩﻭﺳﺘـﺖ ﺩﺍﺷﺘـﻪ ﺑـﺎﺷﻪ...


I will always love you


If...I should stay,

I would only be in your way.

So I'll go, but I know

I'll think of you every step of the way.

And I will always love you.

I will always love you.

You, my darling you.

Bittersweet memories

that is all I'm taking with me.

So, goodbye. Please, don't cry.

We both know I'm not what you, you need.

And I will always love you.

I will always love you.

I hope life treats you kind

And I hope you have all you've dreamed of.

And I wish to you, joy and happiness.

But above all this, I wish you love.

And I will always love you.

I will always love you.

I will always love you.

I, I will always love you.

You, darling, I love you.

Ooh, I'll always, I'll always love you.


او را از دست داده ام


نیمه شب سرد زمستانی ست
تمام اهل خانه در خواب اند
من اما...
در تاریکی اتاق خود منتظرم
نگاهم هر چند دقیقه یک بار به گوشی ام است
مثل همیشه در انتظار پیامی از اویم
منتظر ظاهر شدن نام زیبایش بر روی صفحه گوشی ام
پیامی که آغازگر یک گفتگوی شبانه است
لالایی هر شبم خواندن و شنیدن حرفهای اوست
باز هم به صفحه گوشی خیره میشوم
این بار سیاهی صفحه خاموش گوشی

سیاهی این روزهایم را به من یادآور می شود

به خود می آیم
به یاد می اوردم که مدتی است او را ندارم
او را از دست داده ام
تنهایم

تنها...