همیشه مادر را به مداد تشبیه
میکردم ، که با هر بار تراشیده شدن، کوچک و کوچک تر میشود
ولی پدر
یک خودکار شکیل و زیباست که
در ظاهر ابهتش را همیشه حفظ میکند
خم به ابرو نمیاورد و خیلی سخت تر از این حرفهاست
فقط هیچ کس نمیبیند و نمیداند که چقدر دیگر میتواند بنویسد
بیایید قدردان باشیم
به سلامتی پدر و مادرها
نه تو مانی و نه اندوه و نه
هیچ یک از مردم این آبادی
به حباب لب یک رود قسم
و به کوتاهی آن لحظه شادی که گذشت
غصه هم می گذرد
آنچنانی که فقط خاطره ای خواهد ماند
لحظه ها عریانند
به تن خود جامه اندوه مپوشان هرگز
سالها رفت و هنوز
یک نفر نیست بپرسد از من
که تو از پنجره ی عشق چه ها می خواهی؟
صبح تا نیمه ی شب منتظری
همه جا می نگری
گاه با ماه سخن می گویی
گاه با رهگذران،خبر گمشده ای می جویی
راستی گمشده ات کیست؟
کجاست؟
صدفی در دریا است؟
نوری از روزنه فرداهاست
یا خدایی است که از روز ازل ناپیداست...؟
دوست داشتن گاهی سخت می شود
دوستش داری و نمی داند
دوستش داری و نمی خواهد
دوستش داری و نمی آید
دوستش داری و سهم تو از بودنش،
تصویری است فقط...
رویایی است در سرزمین خیالت
دوستش داری و سهم تو از این همه
تنهایی است
نگران نباش
حال دلم خوب است
…نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست
نه از شیون های مداومش ، به وقت خواستن تو
آرام
جوری که نبینی و نشنوی
گوشه ای نشسته ،
و رویاهایش را به خاک می سپارد...
التماس دعا
خصوصا برای تک تک مریضا
ما میگفتیم بابا نان داد بدون آنکه بدانیم بابا برای نان تمام جوانیش راداد
روز پدر به همه ی بابا های گل و شاید شما آقا حامد مبارک
با تشکر از لطف شما
منم این روز بزرگو به همه ی پدران عزیز تبریک عرض میکنیم و از همین جا دعا میکنم که خدا سایه ی همه ی پدر و مادرای عزیزمونو از سرمون کم نکنه.
راستش باید بگم که من هنوز مجردم