Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

سکوت تلخ

دیروز با اینکه تولد (یکساله) برادرزاده ی نازه کوچولوم بود، ولی یکی از تلخ ترین روزایی بود، که تا حالا تو عمرم سپری کرده بودم...

به امید روزهای خوش و بدون غم وغصه برای همه مون، برای همه ی جوونا، عاشقا، مریضا و خلاصه تک تک ایرانیای عزیز

خدایا فقط تورو داریم، کمکمون کن...

آمین یا رب العالمین






وقتی گلدان شکست

مادرم گفت: حیف بود

پدرم گفت: قشنگ بود

خواهرم گفت: مال من بود

مادربزرگ گفت: دوستش داشتم

ولی وقتی دلم شکست

همه سکوت کردند





 

تو دست در دست دیگری


من در حال نوازشِ دلی که سخت گرفته است از تو


مدام بر او تکرار می کنم که نترس عزیز دل


آن دستها به هیچ کس وفا ندارند





خدایا... سهم من این بود؟

دلم در دست او گیر است


خودم از دست او... دلگیر

عجب دنیای بی رحمی

همه دارایی ام این است

دلم گیر است و دلگیرم





آرزویم این است ؛

نتراود اشک در چشم تو هرگز ؛

مگر از شوق زیاد
نرود لبخند از عمق نگاهت هرگز ؛
وبه اندازه ی هر روز تو عاشق باشی
عاشق آنکه تو را می خواهد

و به لبخند تو از خویش رها می گردد
و تو را دوست بدارد به همان اندازه ؛
که دلت می خواهد...




حامد

1391/03/01

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد