Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز

دلم در این هوای آلوده دلتنگی، پر از غبار شده، مدتی گذشته و هنوز این گرد و غبارها پاک نشده، هر کسی می آید پیش خود میگوید شاید این دل حراج شده، اما کسی نمیداند که دلم یک عاشق سر به هوا شده...
دلی که عاشق است و عشقش در کنارش نیست، دلی که لحظه به لحظه به خیال آمدن عشقش دیگر محکوم به انتظار نیست    

 

 

برای دلم گاهی مادری مهربان میشوم

دست نوازش بر سرش میکشم میگویم : غصه نخور میگذرد


برای دلم گاهی پدر میشوم

خشمگین میگویم : بس کن دیگر بزرگ شده ای

گاهی هم دوستی میشوم مهربان

دستش را میگیرم میبرمش به باغ رویا


دلم از دست من خسته است



 

و چه بی اختیار خود را می‌کشم بر لبه‌ی تیز جدایی

تو را می‌خوانم و هیچ نیست پاسخی

فریادم را دیگر نمی‌شنوم

در میان صداهایی که می‌گویند

رفته‌ای..

 



دخترک رفت، ولی...

زیر لب این را گفت:

"
او یقینا" پیٍ معشوق خودش می آید"

پسرک ماند ولی روی لبش زمزمه بود:

"
مطمئنا" که پشیمان شده بر می گردد"

"
عشق قربانی مظلوم غرور است هنوز"...

 

 

 

 

نظرات 1 + ارسال نظر
rezatrip دوشنبه 10 تیر‌ماه سال 1392 ساعت 09:18 ب.ظ http://deardaires.blogfa.com

وبلاگت خیلی قشنگه
مطالبشم قشنگه
بهم سربزن

سلام علی جان
ممنونم. وبلاگ شما هم خیلی زیباست

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد