از برای عشق اینجا ، جا نبود؟
نوبهار عمر را دیدی چه شد؟
زندگی را هیچ فهمیدی چه شد؟
دیدی ای دل دوستیها بی بهاست؟
کمترین چیزی که می یابی وفاست؟
دیده ای گلها همه پژمرده اند
رنگها در دود و سرما مرده اند
آری ای دل ! زنده بودن ساده نیست
بین آدمها یکی دلداده نیست
باید اینجا از خود ای دل گم شوی
عاقبت همرنگ این مردم شوی