اشکم ولی به پای عزیزان ریخته ام
خارم ولی به سایه ی گل آرمیده ام
با یاد ورنگ وبوی تو ای بهانه ی عشق
همچون بنفشه سر به گریبان کشیده ام
من جلوه ی شباب ندیدم به عمرخویش
از دیگران حدیث جوانی شنیده ام
موی سپید را فلکم رایگان نداد
این رشته ها به نقد جوانی خریده ام
ای سرو پای بسته به آزادگی مناز
آزاده من که از همه عالم بریده ام
گر میگریزم از نظر مردمان همی
عیبم مکن که آهوی مردم ندیده ام