Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

اشتباه منو تکرار نکن

یادت باشد
دلت که شکست ، سرت را بگیری بالا
تلافی نکن ، فریاد نزن ، شرمگین نباش
حواست باشد ؛
دل شکسته ، گوشه‌هایش تیز است.

مبادا که دل و دست آدمی را که روزی دلدارت بود زخمی کنی به کین،
مبادا که فراموش کنی روزی شادیش، آرزویت بود..
صبور باش و ساکت ...

 (من با کسی که دلمو، خودمو، وجودمو، روحمو آتیش زد همین کارو کردم. پس آروم باشیدو همه چیزو به خدا بسپارید)




هیس!
آرام تر دختر گلم...
انقدر با آب و تاب نگو
انقدر آشفته حال نباش!
بگذار امتحانش را پس دهد!
بگذار ثابت کند که عاشق توست!
بگذار ثابت کند ،
بعد همه ی زندگی ات را به پایش بریز!
فدایت بشوم...
آرام باش!
اجازه نده هر هوس بازِ تنوع طلبِ بی وجدانی،
احساسات تورا به بازی بگیرد،
تمامی مهربانی تورا خرجِ خودش کند ،
تورا واقعی ترین عاشق و
دروغی ترین معشوقِ قصه ها کند...
و بعد
به اشکهای بی دریغ تو بخندد!
آرام باش گلِ لطیفِ من....
آرام تر!


                                 اشتباه منو تکرار نکن...



 

میدونی قشـــــــنگترین حس دنیا چیه ؟


اینکه بدونی همـــــون بلایی که سرت آورده، ســـــرش آوردن...


یا اینکه میخوان یه روز سرش بیارن






جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

شیعیان دیگر هوای نینوا دارد حسین

 

روی دل با کاروان کربلا دارد حسین

 

 

از حریم کعبه ی جدش به اشکی شست دست

 

مروه پشت سر نهاد، اما صفا دارد حسین

 

 

می برد در کربلا هفتاد و دو ذبح عظیم

 

بیش ازین ها حرمت کوی منا دارد حسین

 

 

پیش رو راه دیار نیستی، کافیش نیست

 

اشک و آه عالمی هم در قفا دارد حسین

 

 

بسکه محمل ها رود منزل به منزل با شتاب

 

کس نمی داند عروسی یا عزا دارد حسین

 

 

رخت و تاراج حرم چون گل به تاراجش برند

 

تا به جایی که کفن از بوریا دارد حسین

 

 

بردن اهل حرم دستور بود و سرّ غیب

 

ورنه این بی حرمتی ها کی روا دارد حسین

 

 

سروران، پرانگان شمع رخسارش ولی

 

چون سحر روشن که سر از تن جدا دارد حسین

 

 

سر به قاچ زین نهاده، راه پیمای عراق

 

 

می نماید خود که عهدی با خدا دارد حسین

 

 

او وفای عهد را با سر کند سودا ولی

 

خون به دل از کوفیان بی وفا دارد حسین

 

 

دشمنانش بی امان و دوستانش بی وفا

 

با کدامین سر کند، مشکل دوتا دارد حسین

 

 

سیرت آل علی (ع) با سرنوشت کربلاست

 

هر زمان از ما یکی صورت نما دارد حسین

 

 

آب خود با دشمنان تشنه قسمت می کند

 

عزت و آزادگی بین تا کجا دارد حسین

 

 

دشمنش هم آب می بندد به روی اهل بیت

 

داوری بین با چه قومی بی حیا دارد حسین

 

بعد ازینش صحنه ها و پرده ها اشک است و خون

 

 

دل تماشا کن چه رنگین سینما دارد حسین

 

 

ساز عشق است و به دل هر زخم پیکان زخمه ای

 

گوش کن عالم پر از شور و نوا دارد حسین

 

 

دست آخر کز همه بیگانه شد دیدم هنوز

 

با دم خنجر نگاهی آشنا دارد حسین

 

 

شمر گوید گوش کردم تا چه خواهد از خدا

 

جای نفرین هم به لب دیدم دعا دارد حسین

 

 

اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار

 

کاندرین گوشه عزایی بی ریا دارد حسین

 

 

یه قیچی کافیه

 

تنها بودن قدرت می خواهد و این قدرت را کسی به من داد که روزی

می گفت : “تنهایت نمی گذارم !”





 

برای کشتن پرنده یه قیچی کافیه!

لازم نیس اونو تو قلبش فرو کنی یا با اون گلوشو بشکافی

فقط لازم پراشو بزنی خاطره پرواز پرنده رو خواهد کشت






چه حس بدیست

با تمام احساست

به دیدن کسی بروی


که خودش را آماده کرده تا به تو بگوید

دیگر دوستت ندارد...!





 

بعضی دوستیا
شوخی شوخی میان و جاگیر میشن توی دلت
تبدیل به یه عشق عمیق میشن
ته نشین میشن توی قلبت
ولی...

تو سکوت میرن
سخته ، اما قشنگه
باید بلد باشی چطور با یه خاطره کنار بیای...

 






یا امام حسین (ع)

فرقی نمی کند در کجای قرن چندم ایستاده باشم!

مهم این است که من همچنان رعیتم و تو اربابی حسین



السلام علیک  یا ابا عبدالله

السلام علیک  یابن رسول الله

یا امام حسین (ع)

مریضارو شفا ببخش

گرسنه هارو سیر کن

مظلومارو نجات بده

نیازمندارو، بی نیاز کن

خلاصه آقا جون به دردمون برس حتی اگه لیاقت نوکریتو هم نداشته باشیم

 حتی اگه گناهکارباشیم و خطاکار

آقا جون کمکمون کن ...

 



فقط سکوت


منم دیگه خشکیدم درست مثل همین دسته گل...















فقط سکوت...