Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

unutmak İstiyorum

Bana onu sormayın unutmak İstiyorum
Artık hatırlatmayın unutmak İstiyorum

Kalbimi kanatmayın dünyamı karartmayın
Onu hatırlatmayın unutmak İstiyorum

Aşkı beni yaksa da umutlarım solsa da
Unutmak zor olsa da unutmak İstiyorum

Bu aşk bitti sonunda gitti kendi yolunda
Onu ömür boyunca unutmak İstiyorum

Ona ait ne varsa Içimde paramparça

Mazimi sayfa sayfa unutmak İstiyorum


درباره او از من نپرسید، می‌خواهم فراموشش کنم

دیگر یادش نکنید، می‌خواهم فراموشش کنم

 

قلبم را خون آلود نکنید، دنیایم را سیاه نکنید،

او را یاد نکنید، می‌خواهم فراموشش کنم

 

اگر عشقش مرا زمین بزند، حتی اگر امیدهایم از بین برود،

حتی اگر فراموش کردن سخت باشد، باز هم می‌خواهم فراموشش کنم

 

این عشق سرانجام به پایان رسید و به مسیر خودش پا گذاشت

او را تا آخر عمر می‌خواهم فراموشش کنم

 

هرچیزی که در درونم متعلق به اوست می‌خواهم تکه تکه شود،

می‌خواهم گذشته‌ام را صفحه به صفحه از یاد ببرم

یکم ناخوشم

دعا میکنم تا نگاهم کنی

 دعای منه خسته شاید گرفت

نشونیتو از آسمونو زمین

 نشونیتو از عشق باید گرفت


کی گفته منِ دل به دریا زده

 بلد نیستم تکیه به تو کنم

اجازه بده بغضمو بشکنم 

بذار اشکامو هدیه به تو کنم


بذار اشکامو هدیه به تو کنم


♫♫♫♫♫♫♫♫


یکم ناخوشم حالمو خوب کن
بیا زخمای بالمو خوب کن


چی میشه بازم مهربونی کنی
زمین گیرتو آسمونی کنی


♫♫♫♫♫♫♫♫


یکم ناخوشم حالمو خوب کن
بیا زخمای بالمو خوب کن


چی میشه بازم مهربونی کنی
زمین گیرتو آسمونی کنی

هیهات...

ولله که من عاشق چشمان تو هستم

ولله که تو با خبر از این دل زاری


مهمان خیالم شده ای هر شب و هر شب

ولله شبیه من دیوانه نداری


حقا که مرادی و مریدت شده ام من

حقا که تو خورشید زمینی و زمانی


حاشا که به غیر از تو کسی در دلم افتد

هم سرور و هم بی سر و هم عین و عیانی


هیهات اگر یار بخواهی و نباشد
حاشا که به غیر از تو در دلم افتد


هم سرور و هم بی سر و هم عین و عیانی
هیهات اگر یار بخواهی نباشم


ای وای به من گر تو منو یار ندانی
باید به تو زنجیر کنم بند دلم را
جانی و جهانی و چنینی و چنانی

ای نور تر از نور تر از نور تر از نور
ای ماه تر از ماه تر از ماه تر از ماه

تو امر کنی خاک در درگهت هستم
ای شاه تر از شاه تر از شاه تر از شاه

ای نور تر از نور تر از نور تر از نور
ای ماه تر از ماه تر از ماه تر از ماه

تو امر کنی خاک در درگهت هستم
ای شاه تر از شاه تر از شاه تر از شاه

هیهات اگر یار بخواهی نباشم
ای وای به من گر تو منو یار ندانی

باید به تو زنجیر کنم بند دلم را
جانی و جهانی و چنینی و چنانی

دفتر دل

کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت 


کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت 


کاش می شد از قلم هایی که بر عالم رواست 


با محبت، با وفا، با مهربانی ها نوشت 


کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان 


داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت 


کاش دل ها از ازل مهمور حسرت ها نبود 


کاین همه ای کاش ها بر دفتر دل ها نوشت


من که آدم بدی نبودم

بی تو سردرد و جنون
بی تو بارون و خزون

بیا برگرد سمت من
یه بار دیگه بمون

بی تو دستام سرد سرده
بی تو چشمام گریه کرده

بی تو قلبم پرِ درده
بی تو رنگم زرد زرده