Bana onu sormayın unutmak İstiyorum
Artık hatırlatmayın unutmak İstiyorum
Kalbimi kanatmayın dünyamı karartmayın
Onu hatırlatmayın unutmak İstiyorum
Aşkı beni yaksa da umutlarım solsa da
Unutmak zor olsa da unutmak İstiyorum
Bu aşk bitti sonunda gitti kendi yolunda
Onu ömür boyunca unutmak İstiyorum
Ona ait ne varsa Içimde paramparça
Mazimi sayfa sayfa unutmak İstiyorum
درباره او از من نپرسید، میخواهم فراموشش کنم
دیگر یادش نکنید، میخواهم فراموشش کنم
قلبم را خون آلود نکنید، دنیایم را سیاه نکنید،
او را یاد نکنید، میخواهم فراموشش کنم
اگر عشقش مرا زمین بزند، حتی اگر امیدهایم از بین برود،
حتی اگر فراموش کردن سخت باشد، باز هم میخواهم فراموشش کنم
این عشق سرانجام به پایان رسید و به مسیر خودش پا گذاشت
او را تا آخر عمر میخواهم فراموشش کنم
هرچیزی که در درونم متعلق به اوست میخواهم تکه تکه شود،
میخواهم گذشتهام را صفحه به صفحه از یاد ببرم
دعا میکنم تا نگاهم کنی
دعای منه خسته شاید گرفت
نشونیتو از آسمونو زمیننشونیتو از عشق باید گرفت
بلد نیستم تکیه به تو کنم
اجازه بده بغضمو بشکنمبذار اشکامو هدیه به تو کنم
♫♫♫♫♫♫♫♫
یکم ناخوشم حالمو خوب کن
بیا زخمای بالمو خوب کن
♫♫♫♫♫♫♫♫
ولله که من عاشق چشمان تو هستم
ولله که تو با خبر از این دل زاری
مهمان خیالم شده ای هر شب و هر شب
ولله شبیه من دیوانه نداری
حقا که مرادی و مریدت شده ام من
حقا که تو خورشید زمینی و زمانی
حاشا که به غیر از تو کسی در دلم افتد
هم سرور و هم بی سر و هم عین و عیانی
هیهات اگر یار بخواهی و نباشد
حاشا که به غیر از تو در دلم افتد
کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت