نه بسته ام به کس دل
نه بسته کس به من دل
چو تخته پاره بر موج
رها رها رها من
ز من هر آن که او دور
چو دل به سینه نزدیک
به من هر آنکه نزدیک
از او جدا جدا من
نه چشم دل به سویی
نه باده در سبویی
که تر کنم گلویی
به یاد آشنا من
ستاره ها نهفته
در آسمان ابری
دلم گرفته ای دوست
هوای گریه با من
هوای گریه با من
همه از دور میشنیدن
بغض دریا تو صدامه
همشون به هم میگفتن
غم دنیا تو نگامه
هم درهاشونو بستن
تنها موندم زیر بارون
تنهایی گاهی یه مرزه
بین آزادی و زندون
از نفس افتاده بودم اومدی
راهمو گم کرده بودم اومدی
جاده خالی و بدون نور ماه
ماهمو گم کرده بودم اومدی
از نفس افتاده بودم اومدی
راهمو گم کرده بودم اومدی
جاده خالی و بدون نور ماه
ماهمو گم کرده بودم اومدی
خودمو گم کرده بودم
کسی حالمو نپرسید
دردامو میگفتم اما
کسی حرفامو نفهمید
نمیدونم از کجایی
سرگذشت و سرنوشتی
که از اون دوزخ گرفتی
منو دادی به بهشتی
که نه جاده رو به مرگه
نه تو تنهایی میپوسم
بدون هر شب وقتی خوابی
هر دو پلکاتو میبوسم
از نفس افتاده بودم اومدی
راهمو گم کرده بودم اومدی
جاده خالی و بدون نور ماه
ماهمو گم کرده بودم اومدی
زنده باد عارف عزیزم
*در انتهای صفحه میتونید این آهنگ زیبارو آنلاین بشنوید*
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
خیالت گرچه عمری یار من بود
امیدت گرچه در پندار من بود
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
چرا رفتی چرا من بی قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
نگفتی ماه تاب امشب چه زیباست
ندیدی جانم از غم نا شکیباست
چرا رفتی چرا من قرارم
به سر سودای آغوش تو دارم
دل دیوانه را دیوانه تر کن
مرا از هردو عالم بی خبر کن
بیا امشب شرابی دیگرم ده
ز مینای حقیقت ساغرم ده