اشک هایم را کجا خواهی نوشت؟
دل من باز گریست
قلب من باز ترک خورد و شکست
باز هنگام سفر بود
و من از چشمانت می خواندم
که به آسانی از این شهر سفر خواهی کرد
و از این عشق گذر خواهی کرد
و نخواهی فهمید....
بی تو این باغ پر از پاییز است...!
اگر یک روزی رفتی و دیگر برنگشتی
وعده نمیدهم که منتظرت بمانم
اما از تو خواهش میکنم
که وقتی برگشتی شاخه گلی روی قبرم بگزاری
که همین برایم بس است..