Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

هیهات...

ولله که من عاشق چشمان تو هستم

ولله که تو با خبر از این دل زاری


مهمان خیالم شده ای هر شب و هر شب

ولله شبیه من دیوانه نداری


حقا که مرادی و مریدت شده ام من

حقا که تو خورشید زمینی و زمانی


حاشا که به غیر از تو کسی در دلم افتد

هم سرور و هم بی سر و هم عین و عیانی


هیهات اگر یار بخواهی و نباشد
حاشا که به غیر از تو در دلم افتد


هم سرور و هم بی سر و هم عین و عیانی
هیهات اگر یار بخواهی نباشم


ای وای به من گر تو منو یار ندانی
باید به تو زنجیر کنم بند دلم را
جانی و جهانی و چنینی و چنانی

ای نور تر از نور تر از نور تر از نور
ای ماه تر از ماه تر از ماه تر از ماه

تو امر کنی خاک در درگهت هستم
ای شاه تر از شاه تر از شاه تر از شاه

ای نور تر از نور تر از نور تر از نور
ای ماه تر از ماه تر از ماه تر از ماه

تو امر کنی خاک در درگهت هستم
ای شاه تر از شاه تر از شاه تر از شاه

هیهات اگر یار بخواهی نباشم
ای وای به من گر تو منو یار ندانی

باید به تو زنجیر کنم بند دلم را
جانی و جهانی و چنینی و چنانی

دفتر دل

کاش می شد بار دیگر سرنوشت از سر نوشت 


کاش می شد هر چه هست بر دفتر خوبی نوشت 


کاش می شد از قلم هایی که بر عالم رواست 


با محبت، با وفا، با مهربانی ها نوشت 


کاش می شد اشتباه هرگز نبودش در جهان 


داستان زندگانی بی غلط حتی نوشت 


کاش دل ها از ازل مهمور حسرت ها نبود 


کاین همه ای کاش ها بر دفتر دل ها نوشت