میدانید ﺩﺭ ﻗﻄﺐ ﺷﻤﺎﻝ ﮔﺮﮒ ﻫﺎ ﺭﺍ چگونه ﺷﮑﺎﺭ میکنند ؟
رﻭﯼ ﺗﯿﻐﻪ ﺍﯼ برنده مقداری ﺧﻮﻥ میریزند ﻭ ﺁﻥ ﺭﺍ ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ ﯾﺨﯽ ﻗﺮﺍﺭ داده ﻭ ﺩﺭ ﻃﺒﯿﻌﺖ ﺭﻫﺎ میکنند ...
ﮔﺮﮒ ﺁﻥ ﺭﺍ میبیند و ﺧﻮﻥ ﺭﺍ ﻟﯿﺲ ﻣﯿﺰﻧﺪ ...
ﯾﺦ روی تیغه کم کم ﺁﺏ میشود ﻭ ﺗﯿﻐﻪ ی تیز ،ﺯﺑﺎﻥ ﮔﺮﮒ ﺭﺍ میبُرد ...
ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ ﺑﯿﺸﺘﺮﯼ میبیند ﻭ به ﺗﺼﻮﺭ و خیال این که ﺷﮑﺎﺭ و طعمه ﺧﻮﺑﯽ پیدا کرده ﺑﯿﺸﺘﺮ ﻟﯿﺲ میزند ؛
اما نمیداند یا نمیخواهد بداند که با آن حرص وصف ناشدنی و شهوت سیری ،
دارد ﺧﻮﻥ ﺧﻮﺩش ﺭﺍ میخورد !
ﺁﻥ ﻗﺪﺭ ﺍﺯ ﮔﺮﮒ ﺧﻮﻥ میرود تا به دست خودش کشته میشود ...
نه گلوله ای شلیک میشود و نه نیزه ای پرتاب !
اما گرگ با همه غرورش سرنگون میشود !
"مراقب باش
که داری به چه هدفی و چه روشی
به امید رسیدن به چه مقصدی جلو میری و زندگی میکنی"
این روزا خیلی تنهام
خیلی داغونم
هست کسی که مثل من دلش
نه برای کسی
نه برای عشقی
نه برای جایی
نه برای چیزی!
بلکه دلش برای خودش تنگ شده …
ﺍﻣﺮﻭﺯ ﻣﻌﻠﻢ ﻋﺸﻘﻢ ﮔﻔﺖ:ﺩﻭ ﺧﻂ ﻣﻮﺍﺯﯼ ﻫﯿﭽﮕﺎﻩ ﺑﻪ ﻫﻢ ﻧﻤﯿﺮﺳﻦ ﻣﮕﺮ ﺍﯾﻨﮑﻪ ﯾﮑﯽ ﺍﺯ ﺍﻧﻬﺎ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺸﮑﻨﺪ.ﮔﻔﺘﻢ:ﻣﻦ ﮐﻪ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺷﮑﺴﺘﻢ ﭘﺲ ﭼﺮﺍ ﺑﻪ ﺍﻭ ﻧﺮﺳﯿﺪﻡ.ﻟﺒﺨﻨﺪ ﺗﻠﺨﯽ ﺯﺩ ﻭ ﮔﻔﺖ:ﺷﺎﯾﺪ ﺍﻭ ﻫﻢ ﺑﻪ ﺳﻤﺖ ﺧﻄﯽ ﺷﮑﺴﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ
ادعای بی تفاوتی سخت است!
آن هم
نسبت به کسی که
زیباترین حس دنیا را،
با او تجربه کردی….!
هیچوقت نمیبخشمت
هیچوقت...
فقط همین...
میدونی چرا؟
تو باعث این همه مدت تنهایی من هستی
تو باعث همه ی اشکامی
4سالی میشه خنده هام از ته دل نبوده
نسبت به زندگی سردم
امیدی ندارم
میدونی چرا؟؟؟
چون همشون
با رفتن تو
شکستن عهدت بهم
ترک خوردو نابود شد
نابودم کردی
فقط همین
کاش...
ڪاشـــــ فقط بوבـے
وقتـے بغض مـےڪرבم!
بغلم مـےڪرבـے و مـےگفتـے...
ببینمـــــ چشمـــــاتو
منـــــو نگاه کـטּ...
اگه گریـ ـہ کنـے قهـــــر مـےڪنم میرمـــــا!!
خوشبختی داشتن کسی است
که بیشتر از خودش تـــو را بخواهد
و بیشتر از تـو هیـچ نخواهد
و تــــــــــو
برایش تـــــــمام زندگی باشی
میدانی رفیق . . .هر چقدر هم بگویی :
مرد ها فلان . . . زن ها فلان . . .
تنهایی خوب . . . و از این حرفها . . .
هر چقدر هم که مغرور باشی آخر روزی قلبت برای یکی تندتر میزنه . . .
شک نکن . . .