پروردگارا...
دستانم را به سوی آسمانت بالا آوردم
یاری ام کن
تو که میدانی
آری میدانی
که غم بزرگی دارم
آری غم
آن هم بزرگ به بزرگی آسمانت
غم یار دارم
یاری که مرا در خلوت خود رها کرد
از تو
آری از تو طلب یاری دارم
یاری ام کن تا بتوانم
باخود کنار بیایم
خسته شدم از بس
با خود کلنجار رفتم
یاری ام کن
پروردگارا
یاری ام کن
و یا...
برای همیشه
چشمانم را به این دنیا ببند
<حامد>
مترسک گفت:ای گندم تو گواه باش که مرا برای ترساندن آفریدند،اما من عاشق پرنده ای بودم که از ترس گرسنگی مرد...!!!!
فلیتوکل علی الله فهو حسبه...
خدایا…
دیگر خسته ام...
چند بغض به یک گلو؟...