Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

Hamed

خدایا دستم به آسمانت نمی رسد، اما تو که دستت به زمین میرسد بلندم کن

منتظرتم

 

هیچگاه آخرین نگاهت را فراموش نمی کنم

نگاهی سرشار از عشق و محبت و صمیمیت.

امروز؛ روزها از آن روز می گذرد،

ولی تو هنوز برنگشته ای...

صدایت در گوشم زمزمه می کند و نگاهت در ذهنم مجسم،

ولی من تو را می خواهم نه خیالت را ...

شیشه وجودم، یخ بسته

 

چه قدر امشب سرد است
شیشه وجودم، یخ بسته
می‌ترسم،
با تلنگری بشکنم
آنروزها....
آنقدر از گرمای تو پر بودم
که در تب می‌سوختم
پس کوچه‌های مهربانی را
گام به گام،
شانه به شانه
قدم می زدیم
اما نمی‌دانم
کدام کوچه حسود
قدم‌هایت را از من ربود